محل تبلیغات شما



یه شب خیلی گُنگ بودم تو خودم بودم ، همش به این فکر میکردم من برای چی بوجد اومدم ؟باید چیکار میکردم ؟ یعنی منم مثل خیلیا فقط اومدم که تا یه سنی زندگی کنم و بعدش بمیرم و هیچی به هیچی ؟ بدون نتیجه و کار نکرده و بی مصرف ؟ 

یاد شعر خدابیامرز حسین پناهی افتادم که میگه دیوونه کیه؟ عاقل کیه؟ جونور کامل کیه؟ که میرسه به اونجاش که میگه :

گفتی بیا زندگی خیلی زیباست؛ دویدم
چشم فرستادی برام تا ببینم؛ که دیدم
پرسیدم این آتش بازی تو آسمون معناش چیه؟
کنار این جوب روون معناش چیه؟
این همه راز، این همه رمز
این همه سر و اسرار معماست؟
آوردی حیرونم کنی که چی بشه؟ نه والله!
مات و پریشونم کنی که چی بشه؟ نه بالله!

شما چی فکر میکنین ؟؟

 


یه جمله ای رو خوندم به این شرح :

بیست سال بعد بیشتر به خاطر کارهای نکرده ناراحت می شوید ، تا کارهایی که انجام داده اید

بعد با خودم فکر کردم که واقعا تو این مدتی که از سنم میگذره کارایی که توی 10 15 سال پیش تو فکرم بود رسیدم و انجامشون دادم یا نه !!!!؟؟اصن چه کارایی رو باید میکردم که نکردم و الان که بهش فکر میکنم باید ناراحت باشم ؟؟ یکم که بیشتر فکر میکنم میبینم حق با این جمله بالاست ، همین الان به چند تاش فکر کردم و ناراحت شدم . شما چی ؟ بهش فکر کردین ؟؟؟


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مدیریت ارتباطات به قلم حسن سینایی